شفای ذاکر اهل بیت برادر هادی کریمی صلوات
روز ۲ شنبه ۲۵ تیر ماه مداح اهل بیت و دوست عزیزمان آقای هادی کریمی دچار حادثه رانندگی شده اند و بر اثر این حادثه به حالت کما رفتند . پزشکان تصمیم به عمل جراحی گرفتند . عمل جراحی با موفقیت به پایان رسید و الان ایشان نیاز به دعای خیر شما عزیزان دارد . دست دعا بر می داریم و در این روز به همنامش حضرت هادی ( ع ) تقاضا داریم که هر چه زودتر هادی کریمی این ذاکر امام حسین را شفا عنایت فرماید
نوشته شده توسط : غلام حسین
خدایا... نه...می خوام زنده بمونم...من تازه 22 سالمه...خیلی جوونم...رحم کن...کجا می خوای ببریم...اصلا روت میشه؟...مگه من چی کار کردم...بابا تازه دارم راه می افتم...خدا ترو خدا...
دیشب هی با خودم فکر می کردم برا چی زنده ام.اصلا دلیل زنده بودن من چیه.امیدم برای زندگی کیه چیه؟!.
بابا یه دلیلی باید داشته باشه.با خودم خیلی کلنجار رفتم.به هیچ نتیجه ای جز این نرسیدم که فقط و فقط به امید محرم و فاطمیه زنده ام.اگه نبود؟!!!!!
چی می شد؟اصلا فکرش رو هم نمی شد کرد.
اگه محرم نبود اگه فاطمیه نبود؟به امید کی و چی زنده می موندیم.خودمونیم کارم همین شده.محرم که تموم میشه می گم عیبی نداره خدا فاطمیه رو ازمون نگیره.به امید اون می شینم.فاطمیه تموم میشه می گم عیبی نداره محرم هست.
اه.دوباره این روضه به ذهنم اومد.بزار بگم.می گن حضرت زینب اومد بالای بدن امام حسین گفت داداش وقتی قاسم و عبدالله رفتن گفتم عیبی نداره خدا علی اکبر رو ازم نگیره وقتی علی اکبر رفت گفتم عیبی نداره خدا عباس ازم نگیره وقتی عباس رفتم گفتم خدا حسینو ازم نگیره اما داداش پاشو ببین دیگه هیچ پناهی ندارم.
پناه عالمیان زینبت پناه ندارد
به جز تو ای شه خوبان پناهگاه ندارد
اما چه خدای کریمی داریم همه چی رو از زینب گرفت که زینب برای ما بمونه که ما بمونیم.فداکاری از این بیشتر؟
اصلا یه لحظه ام نمی تونم بهش فکر کنم که اگه ما حسین و فاطمه نداشتیم چی می شد؟کربلا نبود چی می شد؟
زندگی معنایی پیدا نمی کرد.درسته خدا اینقدر کریمه که فرمود اگر همه امت من معصوم بودند و گناه نمی کردند و کسی نبود من عفوش کنم یه امتی خلق می کردم که گناه کنن و بیان در خونه من تا ببخشمشون اما خودمونی بگیم
خدا بخشش بدون واسطه حسین به قول بچه ها حال نمی ده؟
می دونی چرا؟
چون دیگه نمی تونی ردش کنی.نه که نخوای نمی تونی.مگه میشه من بگم الهی بحق الحسین...تو نیگام نکنی...هنوز حالی که سر اون استخاره بهم دادی یادم نرفته...مگه میشه بگم بحق آبله های پای رقیه نگاهم نکنی...مگه میشه بگم بحق حنجر بریده اصغر نگاهم نکنی... مگه میشه بگم بحق گلوی سفید اصغر نگاهم نکنی... مگه میشه بگم بحق قاری آیه ام حسبت ان اصحاب الکهف... عفوم نکنی.
اما هیچ وقت به خودم اجازه ندادم پهلوی شکسته مادرمو قسم بدم چون عرشت به لرزه در میاد.بابا ما هم یه ذره رحم داریم هنوز.
چی فکر کردی.ما حسین رو داریم.این همیشه توی ذهنمه.من یه گزینه ای دارم که خود خدا هم نداره.می دونی چیه؟
خدا اگه تو حسین رو خلق کردی من سینه زن حسینم من گریه کن حسینم اگه تو خالق حسینی من گریه کن حسینم.
پس من نمی دونم یا بزار زنده بمونم برا حسینت گریه کنم .
یا
بی خیال ما بشو.
یا
همونی که من و خودت و یکی دیگه می دونیم.
گرفتی چی شد دیگه.
ایول ایول خدای ما رو ایول
نوشته شده توسط : غلام حسین